متن آهنگ کارای بچگی از سپهر خلسه و ستین
یادش بخیر اون روزا خوب بود ، رفاقتا بدون پول بود
یادش بخیر کارای بچگی ، کل دنیا تو خونمون بود
یادش بخیر اون اولین بار ، که با بکس زدم دم مدرسه سیگار
بهم چه حس عجیبی داد ، گفتن میرسی به هر چی میخوای
یادش بخیر آقا اشراقی ، هر دفعه بهم میداد انشاء بیست
میگفت پسرم تو چشمات دیدم ، که یه روز میرسی به یه جایی
اما نشد افتاد دنبال دنیاشو ، بد صلیغشو
کردن دخترا غشو توی اجراها واسش شدن رفتارا لشو
یادش بخیر از زنگ عربی ، شدم اخراج رسوندم من به عقبیم
همش هوا رفیقامو داشتم ، این رفتارم مونده باهام تا تهش
تجربه هام هم فرق کرده خیلی ، یه پا علامه شدم خودم در حد هلی
کی میفهمه حالمو الان ، این روزها قشنگ نیست
کل دنیامو باختم ، نمونده حرفی
هر کی از راه رسید دلمو شکست ، هر کی از راه رسید دلمو شکست
یادش بخیر اون روزها خوب بود
دیگه نیستم اون آدم بچگیهامو ، میدونم که نمیشه داشت هر چی میخوامو
میخوام امشب جوری داغون بشم ، که پیدا نکنن فردا جعبه سیاه مو
من که آشنا با روزگار سردم ، یه جفت جردنو کوچه های شهرم
همیشه کافی بوده واسه من نه ، همینها رو هم ازم میگیری تو عمدا
خدا میدونم که شاعری خودت ، شعر هم دیگه منو شاد نمیکنه
میخوام موهای رویامو ببافم ، همه چی زیادی واقعی شده
من که میکردم شادیهامو تقسیم ، من که همیشه بود غم هام همه شخصی
تقصیر کیه نمیدونم شاید ، یه جورایی ماها همه داریم تقصیر
توی اطاقم هم زهر ماری دوده ، هی میشه سریع میگذره لحظه ها بیهوده
سهم ما این بوده که قربانی شیم ، با گرگ ها بشینی شبیه گرگها میشی
میخوندیم اجبازی نماز ، خدا قبول داشت اشکالی نداشت
انگاری الان خیلی دوره ازم ، دیگه نداره چون بم کاری زمان
یادش بخیر اون روزا خوب بود ، رفاقتها بدون پول بود
یادش بخیر کارای بچگی ، کل دنیا تو خونمون بود